بهمن ماه هم با سرعتی عجیب تقریبا تموم شد. از این وقت سال خوشم میاد و میدونم که با سرعت این ماه اخر سال هم تموم میشه. همسر هنوز از ماموریت کاری ای که رفته بود برنگشته. وقتی خبر رفتنش رو بهم میداد ازم پرسید "خوب تو و دیانا چکار میکنید؟" و بعدش انگار منتظر شنیدن این جمله ام باشه" هیچی با هم هستیم. تنها نیستم که." فقط لبخندی زد.
امروز یه فیلم سه ساعته رو به طرز باور نکردنی ای دیدم. البته خود پروسه تماشای فیلم هم به خودی خود یک فیلم کمیک بود. دختر به بغل، فریاد دختر، آواز میخواند، حالا راه بریم خسته شدم و... . تازگیها هم وابستگیش به مامی جانش بیشتر هم شده فرشته خانوم. گوله نمکه این دختر. خیلی بامزه شده. زندگی میکنیم ما با هم، زندگی...
البته پست فیلم رو به زودی خواهم گذاشت.
سلام رهابانوی خوبم
بعد از خوندن پست یادم افتاد که زمانی اینجا نقد فیلم میخواندم و حتی یادم است غر زده بودم که این فیلم ها را از کجا میاورید که من هر کاری میکنم پیدا نمیکنم! البته این که میگویم مال همان چند ماه اول است!!!
خلاصه..میخواستم بگویم که چه عجب بعد از مدتها از فیلم دیدن و نقد موکول شده به آینده نوشتید که چشمم خورد به پست پایینی که نمیدانم چرا قبلا نخوانده بودمش!
خب..الان مثل یک دختر خوب فقط قربان صدقه ی فرشته ی کوچولوی نازنینتان میروم که این روزها به مادر عزیزش وابسته تر شده
و رفع زحمت میکنم..
بی زحمت شما هم یک اسپند برای عزیز دل خاله دود بفرمایید!
سلام تیراژه جان ، خوبی عزیزم؟
آره یادمه. حالا خودم ارتباط فیلمیاییم باز قطع شده تیراژه و اینها از همان گنجینه سابقند. البته نگران نیستم از آنجا که جوینده یابنده است مطمئنم یک منبع غنی باز پیدا میکنم
البته اون فیلم مربوط به گذشتخه هاست و داستان فیلم یه جورایی مربوط به زندگی دوستم بود این یکی رو همونطور که گفتم سر فرصت مفصل خواهم نوشت
نهایت لطفته عزیزم ممنونم
حتما...
من عاشق این ارتباطات جناب زیتونم
وای من عاشق این روزای آخر سال ایرانم...جای من حالش رو ببر
دخملک رو ببوس...از این لحظه هاتون خوب استفاده کن که خیلی خووووبه
حتما و امسال با فراغ بال سارا جونم
حتما حتما عالیه گل پسرای دسته گلت رو ببوس شما هم
روزهاتون شیرین
جای آقای پدر سبز !
روی دخملتو ببوس از طرف من
پس عکسش؟
ممنون مهتاب جونم
ممنون مامانی
حتما
تو فکرم هست خبر میکنم. تنبلی خوااااهر
خوبه که همه چی آرومه
ممنونم