چندین سال پیش که برادرزاده ام کوچولو بود و مامیش میکردند یه روز که من منزل مامان بودم مامانش رفته بود بیرون و گل پسر رو گذاشته بود پیش مامانم. بچه از خواب بیدار شد و پی پی کرده بود. من هم برای اینکه مامان اذیت نشه گفتم من تمیزش میکنم و میشورمش. چشمتون روز بد نبینه. تا اومدم پوشکش رو باز کنم چشمتون روز بد نبینه بو به بینیم زد و حالم دگرگون شد... آدم بد دلی نیستم اما برخی از بوها رو اصلا دست خودم نیست نمیتونم تحمل کنم و مدام عق میزنم. مامان هم که حال منو دید گفت برو برو تو این کاره نیستی. وقتی اومدم پیش بقیه خانوم اون یکی داداشم متوجه وخامت اوضاعم شد و وقتی توضیح دادم خندید و گفت بچه که به غذا میفته همینه مدفوعشون بدبو میشه دیگه. بچه خود آدم که باشه، آدم ناراحت نمیشه. مامان بزرگ هم یه جورایی مثل مادر این مسائل اذیتش نمیکنه.
حالا که خودم مامان هستم درک میکنم این مسئله رو. نه تنها بوی پی پی ناراحتشون نمیکنه که میشینند و پوشک محتوی اون رو آنالیز هم میکنند و یکی از وظایف خطیر مامان های عزیز هم همین آنالیز هستش. تا کوچولوند و غذا نمیخورند رنگ و قوام و بلغمی بودن یا نبودنش مورد بررسی قرار میگیره. غذا خور که میشن و در واقع به سنی که با دست کوچولوشون هر چیزی رو به دهان میبرند باید از همه نظر دقیق وارسی بشه! چون هر چی میخورند رو مستقیم پس میدن. این قطره آهن لعنتی هم که همه رنگها رو ماسکه میکنه و لجنی لجنی میکنه رنگ مدفوع رو کلا. یه بار داخل پی پی دختری یه چیز قرمز دیدم و با دقت که نگاه کردم، یه نوشته قرمز رنگ بود. بله یه تکه بسیار کوچک از روزنامه ای که یهو از روی میز برداشته بود و سریع پاره پاره کرده و قصد خوردنش رو داشت که ما وارد عمل شده و این توطئه رو خنثی کردیم اما بالاخره یک تکه خیلی ریز را چپانده بود داخل دهان مبارک و همانطور و به همون صورت هم پسش داده بود. امانتدارند از بس که! حالا مامان های دیگه چیزای متنوع تری بنا بر شیطنت بچه و سن و سالش پیدا کرده بودن. مثل کفش عروسک باربی، زنجیر و کلید! که این مورد کلید متعلق به همان برادرزاده مذکور بنده بود. البته بچه خودش اعتراف کرده بود که مامان من کلید رو خوردم و ایکس ری هم پرده از این خرابکاری برداشت و خدا رحم کرد و دفع شد.
خیـــــــلی بیشتر از خیلی باید مراقب کوچولوهامون باشیم. که این موجودات فقط کنجکاوند و هر چیزی رو از راه دهان ممکنه بخواهند و تجربه کنند.
اوه اوه عجب پست بوداری
بو دار...راستی تولد شما هم مبارک...
وووووووووووووووووووی من نمیتونممممم اصن
خیلی بدهههههه
اصن چه بوی پی پی چه بوی استفراغ
اصن هرچیییی
خیلی حسااااسممممم
خدا صیرت بدهههه رهااااااا
این قضیه صبرنمیخواد اصلا ناراحتی نداره برام اصلا ...
بچه ای تو خودت آخه عزیزکم
سلام مامان رهای مهربون...
اصلا همه چیز بچه ها خوشگل و خوشبوس....
بهیچوجه من الوجوه باعث آزار واذیت نمیشه...
قرررربون همه این گلهای معطر برم من...
به روی ماه شما عزیزم
موافقم باور کنید موافقم . وقتی میبینی سموم و زواید اینطور دفع میشن تازه خوشحالم میشی ...
قربون شمااا
تولدت مبارک
با بهترین آرزوها
تشکر
رهای عزیزم تولدت مبارک باشه
روزهای خوبی رو در کنار دختر خوشگلمون تجربه کنی مامان آنالیزور عزیزم
ممنون دل آرام خوبم
محبت داری عزیز دلم
واین آنالیز همواره ادامه خواهد داشت
بله کاملا موافقم و هر بار به طریقی متفاوت...
آنالیزور رو خوب اومدی
هستیم دیگه...